حاضر بودم خودم مریض باشم ولی مریضیتو نبینم
هر بار که درد میکشی
جون منم میاد بالا و میخواد تموم شه...
طاقت این صحنه رو ندارم که از درد میفتی زمین و ناله میکنی...
مرد من!
با همه قدرت و هیبتی که تو فکر و روحم از تو دارم
چقدر سخته تو این حال ببینمت
اصلا
یکباره همه چیز آوار میشه روی سرم...
پ.ن: به فدای همه اعتقادات و ایمانت که تو اوج درد نماز جماعتت ترک نمیشه!
کاش من هم بتونم بهت برسم...
+ رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی